رشتیه میره کلاس غیرت،نصف شب زنش پامیشه بره توالت میگه بشین خودم میرم
ترکه هر روز زنگ یک کلیسا رو میزده و در میرفته. آخر پدر روحانی شاکی میشه، یک روز پشت در کمین میکنه، تا ترکه زنگ میزنه، خرشو میگیره. ترکه حول میشه، با تتپته میگه: ببخشید، عیسی هست؟
ترکه و دوست دخترش نشسته بودند تو پارک. ترکه به دختره میگه: عزیزم تو تو چه فکری هستی؟ دختره میاد خیلی با احساس بازی در بیاره، میگه : تو همون فکری که توهستی، عزیزم! ترکه میگه : اِاِه.. ! نکنه تو هم میخوای منو بکنی؟
رشتیه داشته پسرشو نصیحت میکرده، میگفته: پسرم اینقدر خانم بازی نکن! عاقبت نداره! آخرش سوزاک میگیری! تو اگه سوزاک بگیری، کلفتمون سوزاک میگیره! کلفتمون اگه سوزاک بگیره، من سوزاک میگیرم! من اگه سوزاک بگیرم، ننت سوزاک میگیره! وای به اون روزی که ننت سوزاک بگیره! همه رشت سوزاک میگیرند
یک روز یک قزوینی میره خونه یک پولداره برای دزدی و 200 میلیون
پول نقد دزدی میکنه و فرار میکنه
بعد زنگ میزنه به صابخونه و میگه بچه رو بیارین و
دویست میلیون رو ببرید
از یه قزوینی پرسیدند وصیتت چیه ؟ قزوینیه گفت : جنازه ام رو بسوزانید و با خاکسترش پودر بچه درست کنید
مراحل طول عمر یک زیر شلواری در شنگول آباد: زیرشلواری،شلوارک،شورتک،شورت،دمکن،دستگیره،گردگیر،دتسمال جیبی،نخ دندان.
زندگی چیست؟فاصله بین مای بی بی تا ایزی لایف
باغ وحش تهران :لطفا به حیوانات خوراکی ندهید، باغ وحش غضنفرها:لطفا خوراکی حیوانات را نخورید، باغ و حش شنگول آباد:از خوردن حیوانات پرهیز کنید.
از یارو پرسیدن پدرت چه جوری فوت شد؟از پشت بوم افتاد رو کولر،کولر شکست افتاد رو ایوان،ایوان خراب شد افتاد رو گلخونه خراب شد دیدیم اینجوری پیش بره خونه خراب میشه رو هوا با تفنگ زدیمش.
یارو تو خیابون راه میره یکی میاد بهش میگه :آقا پشت لباستون خاکیه ، یارو میگه :پس می خواستی آسفالت باشه ؟
بیا به آرامش فکر کنیم به زندگی به عشق به زیبایی به بهشت به جهنم به درک به تو چه به من چه ؟برو اعصاب ندارم
راز موفقیت چیست؟ "تصمیم گیری درست".
تصمیم گیری درست از چه ناشی میشود؟ "از تجربه"
تجربه از چه بدست می آید؟ "از تصمیم گیری های غلط
بعد از یک عمر، بالاخره نفهمیدم که هنگام روبوسی باید دو بار صورت طرف مقابل رو ببوسم یا سه بار، تا هر دو نفر ضایع نشی
.به یارو میگن: سفر حج چطور بود؟
میگه: عالی. خیابوناش تمیز، برجاش بلند، ماشینا همه آخرین مدل. یه جای دیدنی هم داشت که خیلی شلوغ بود من نرفتم.
یعنی اگه رو نوشابه نمی نوشتن “خنک بنوشید” ، من میجوشوندم بعد میخوردم
غضنفر داشته از کنار یک چاه رد میشده میبینه یکی از ته چاه داد میزنه کمک کنید, تو رو خدا کمک کنید... غضنفر جواب میده اخه احمق جان ته چاه جای گدایی کردنه؟
.: Weblog Themes By Pichak :.